سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی خبر

بوی سادگی ، عطر عشق


کارگردانی، بازیگری، فیلم نامه و نوع روایت در «طلا و مس» قابل تامل است. «طلا و مس» داستانش را به سادگی برای تماشاگر بیان می کند. به گونه ای که مخاطب را به تدریج و آرام آرام، به دل ماجرای اثر می کشاند.

به گزارش شبکه خبری صداقت به نقل از خراسان ، همایون اسعدیان پس از ساخت فیلم «ده رقمی»، نظر مساعد منتقدان را نسبت به خود و مسیر فیلم سازی اش تغییر داد. همه بر این باور بودند که وی پس از موفقیت تجاری این فیلم نه چندان قابل تامل ، گام در مسیری خواهد گذاشت که امروزه بسیاری از فیلم سازان سینمای ایران را به سوی خود کشانده است:« ساخت فیلم های سطحی، کمدی های سخیف و تجاری های باری به هر جهت.» اما وی با «طلا و مس» خط بطلانی بر این گمان کشید و دیگر باره، منتقدان و تماشاگران را به خود امیدوار کرد. او در «طلا و مس»مفاهیم و دیدگاه هایی انسانی را، به زبانی ساده و روان بیان می کند. نوعی سادگی که البته با «ساده انگاری مخاطب» همراه و هم خوان نیست. اسعدیان در جدیدترین اثرش ، تمهیدات و ترفندهایی هوشمندانه ، صحیح و مناسب، برای روایت داستانی جذاب و انسانی به کار گرفته است. وی با پرهیز از روایت تصویری اشک برانگیز داستان زندگی زنی جوان که دچار بیماری دشوار و درمان ناپذیری شده است، مخاطب را با فیلم همراه می کند. اسعدیان بی آن که بخواهد احساسات سطحی مخاطب را با اثرش درآمیزد، به اصل زندگی پرداخته است. «طلا و مس»بیش از آن که اثری درباره زندگی خانوادگی یک روحانی باشد، فیلمی درباره «روابط انسانی »و«عشق زمینی » است. عشقی که می تواند انسان را به خدا نزدیک کند و «آ سید رضا» را درمسیری قرار دهد که این فرصت را بیابد، تا دوباره عاشقی کرده و جوانه زدن معجزه ای را در درونش احساس کند. بی تردید «طلا و مس»از آن دست آثاری است که این توانایی را دارد سینمای بیمار امروز را، از یکنواختی سوژه های بی بنیان و عشق های سطحی تین ایجری نجات دهد. بی تردید همایون اسعدیان با «طلا و مس» اتفاقی خوب و خوشایند را، در کارنامه خود و در فهرست تولیدات سینمای وانفسای امروز رقم زده است. فیلمی ساده، صمیمی و بی ادعا که از فرمول های رایج سینمای گیشه ای این سال ها، پیروی نمی کند. فیلم نامه اثر در ساختار دراماتیک خود، تلاش دارد با ایجاد تعادل در لحظات طنز و ملودرام، واقعیت های جامعه و زندگی روزمره را، بی پرده با مخاطبش در میان بگذارد.اسعدیان با زیر سوال بردن برخی باورهای نادرست جامعه درباره روحانیت، همدلی مخاطب را در باور جزئیات زندگی این قشر از جامعه برمی انگیزد. آموزه های دینی «طلا و مس» در رفتار، کنش ها و واکنش های آ سید رضا (بهروز شعیبی) و زهرا سادات (نگار جواهریان) نمایان شده و محک می خورد. تماشاگر در «طلا و مس»شاهد باورهای افراطی نیست، بلکه مخاطب اثری است که معانی مورد نظرش را با زبانی ساده روان، جذاب و تاثیرگذار تعریف می کند.نیمه نخست فیلم با روایتی متداول همراه است اما نیمه دوم داستان، به شیوه معمول روایت نمی شود و مبتنی بر نشانه ها و نمادهاست. از جذابیت های مهم«طلا و مس» هم خوانی بن مایه ها و مضامین داستانی، با مفاهیم معنوی مطرح شده در آن است. مسیری که طلبه جوان (آسید رضا) طی می کند، روندی باورپذیر و دوست داشتنی است. «رسیدن از عشقی زمینی به عشقی آسمانی». مرحله ای که در بسیاری از آثار سینمای امروز ایران، چیزی جز شعار و سطحی نگری به همراه نداشته است! البته تمام جذابیت های دلنشین«طلا و مس» را، نمی توان حاصل فیلم نامه و داستان آن دانست. زیرا کارگردانی اسعدیان و درک صحیح و مناسب وی از قصه و فضاسازی فیلم، سبب شده است فضایی ملموس و باورپذیردر هر نما از اثرش حاکم شود.بی شک انتخاب هوشمندانه قالب های مناسب و تاثیرگذار برای روایت یک داستان جذاب ، «طلا و مس» را فیلمی ارزشمند معرفی می کند. اثری که کارگردانش مرعوب موضوع آن نشده است و می داند برای روایت قصه ای با این سبک و سیاق، باید چگونه فضاسازی کرد و پیش رفت. بازی ها در «طلا و مس» تحسین برانگیز است. بازی درخشان، تاثیرگذار، روان، حسی و زیرپوستی نگار جواهریان (زهراسادات)- که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر را برایش به ارمغان آورد- حس و حال خاصی به «طلا و مس» داده است که در خاطر تماشاگر حک می شود. اسعدیان با ایجاد رابطه ای گرم و تاثیرگذار میان «آسید رضا» و «زهراسادات» ، هرگز نمی گذارد که ارتباط این زوج در سایه قصه ها و موقعیت های فرعی، کم رنگ شده و به حاشیه رانده شود. سکانس ها و نماهای درخشان وتاثیرگذار، در «طلا و مس» کم نیست. به عنوان نمونه نمایی از فیلم که دوربین از «آسید رضا» فاصله می گیرد و او را در گوشه ای از مدرسه، در حال مرتب کردن کفش های دیگر طلبه ها نشانمان می دهد، یا نمای حیاط خانه «آسید رضا» زمانی که سپیده (سحر دولتشاهی) او را ترک می کند و آسید رضا تنها می ماند، تا حد زیادی زیبا، تاثیرگذار و دوست داشتنی است. «آسید رضا»ی «طلا و مس» هم زمان با تغییر و تحولی که در دنیای خانه اش تجربه می کند، با چشیدن طعم فداکاری به رتبه ای می رسد که گام نخست را، در سیر و سلوکی عارفانه و معنوی بر می دارد.

کارگردانی، بازیگری، فیلم نامه و نوع روایت در «طلا و مس» قابل تامل است. می توان گفت جدیدترین اثر همایون اسعدیان برداشتی تاثیرگذار، جذاب و دلنشین از یک زندگی کاملا سنتی و ایرانی با شخصیت هایی ملموس، زنده و باورپذیر است. «طلا و مس» داستانش را به سادگی برای تماشاگر بیان می کند. به گونه ای که مخاطب را به تدریج و آرام آرام، به دل ماجرای اثر می کشاند. به همین سبب احساس همذات پنداری او را برانگیخته و تماشاگر را با لحظه لحظه های تلخی، شادکامی و آرامش شخصیت های فیلم همراه و همگام می سازد. بیان نمادین به خوبی در دل اثر جا گرفته و به نوعی از جنس زندگی شده است. آن گونه که طلا بودن شخصیت «زهرا سادات»، مس وجود «آسید رضا» را بیش از پیش آشکار ونمایان می کند. در حقیقت «طلا و مس» بیانیه ای دراماتیک، برای رسیدن به یک همدلی انسانی است. اثر عاشقانه همایون اسعدیان، پا را از سطح یک ملودرام ساده فراتر گذاشته است و با روایتی ساده ، به واکاوی مسائل مهمی چون «عشق» ، «اخلاق» و «معنویت» می پردازد.حتی در برخی نماها ،تراژدی های روابط انسانی معاصر را به گونه ای تاثیرگذار به تصویر می کشد. طراحی صحنه مناسب، موسیقی تاثیرگذار، فضای سنتی خانه «زهرا سادات» و «آسید رضا» ، دیالوگ های  دلنشین و...، شرایط و فضای لازم را برای تحول روحی و معنوی «آ سید رضا» فراهم می کنند.«طلا و مس» را باید اثری عاشقانه با لحظات ناب سینمایی دانست که روح و روان مخاطب را، نشانه گرفته و او را تحت تاثیر قرار می دهد. اثری به یادماندنی که در هیاهوی کمدی های پوچ، سطحی، نازل و سخیف سال های اخیر سینما، به انسانیت و مسائل فراموش شده انسان امروز می پردازد. بی شک نمی توان حضور منوچهر محمدی(تهیه کننده فیلم «زیر نور ماه»)را، در این فیلم نادیده گرفت. زیرا «طلا و مس» بیش از آن که امضای کارگردان را به همراه داشته باشد، اثر انگشت تهیه کننده (منوچهر محمدی)را به رخ می کشد . زیرا ایده نخست «طلا و مس»، تا حد زیادی وامدار تهیه کننده اثر است.پیش از این «رضا میرکریمی» در «زیر نور ماه» به بهترین شکل ممکن، زوایای پیدا و پنهان زندگی یک طلبه جوان را، با تمامی تردیدها و ایمانش واکاوی کرده است. اما اسعدیان در «طلا و مس»تلاش دارد تا با تغییر در چند موقعیت کلیدی، هوای تازه ای به روح اثرش بدهد. در حقیقت آزمونی که خداوند از طلبه جوان «آسید رضا»در «طلا و مس» می گیرد، جنسی مردانه تر و پدرانه دارد. به عبارتی تغییر موقعیت قهرمان فیلم (آسید رضا) ، در «طلا و مس» سبب شده است تا مشکلات ، نیازها و انگیزه هایش ، در سطحی متفاوت مطرح شود. او که تا دیروز فقط سرش در دفتر و کتاب بود و مسیر رفت و آمدش به حوزه و خانه، اینک وجهی تازه از شوهر و پدر بودن را تجربه می کند. تجربه ای که برایش حکم محک خوردن را دارد. در مسیر همین محک خوردن هاست که تمام موارد دست به دست هم می دهند، تا جزئیات معمولی و عادی زندگی، برایش حضوری تازه داشته و نگاهش به اطراف موشکافانه تر باشد.«طلا و مس» فیلمی در نهایت انسانی، گرم، باورپذیر، ساده و تاثیرگذار است که تلاش دارد، وجوه متفاوتی از زندگی طلبه ای جوان را به تصویر بکشد. اما بی شک با تمام ارزشمندی اش نمی تواند خود را با «زیر نور ماه» هم قد سازد. اثری خوش ساخت و حرفه ای که هنوز هم چنان، امتیاز نخستین ورود به حریم زندگی قشر روحانی را، به نام خود ثبت کرده است.

«آسید رضا» در نبود همسرش «زهرا سادات» که در بیمارستان بستری است، متوجه این حقیقت می شود که تاکنون پی به علاقه ها، سلیقه ها و عادات فرزندانش نبرده است و از آن ها هیچ نمی داند. به خلوت و زوایای پنهان وجودی همسرش راه ندارد. مهم تر این که حتی هنوز خودش را خوب نشناخته است. همایون اسعدیان در «طلا و مس» ، ادعایی ندارد و پیام اخلاقی و شعار نمی دهد. او فقط داستانش را به سادگی روایت می کند، داستانی که تا حد زیادی هم از قضاوت و نتیجه گیری پرهیز دارد. چون می خواهد تماشاگر را به بطن زندگی ساده اما دلنشین قهرمانش که طلبه ای جوان است ببرد.اگرچه در برخی سکانس ها، کندی ریتم تا حدی باعث خستگی تماشاگر می شود. اما بازی درخشان و تحسین برانگیز «نگار جواهریان» و نقش آفرینی قابل قبول «بهروز شعیبی» ، تا حد زیادی میان فضای حاکم بر فیلم و میزان همذات پنداری مخاطب، تعادل ایجاد می کند. البته نمی توان از کنار این حقیقت به سادگی گذشت که یکی از نقاط گل درشت گروه بازیگری «طلا و مس»، حضور«مهران رجبی» است. بازیگری که تاکنون بارها در نقش روحانی در فیلم های سینمایی بازی کرده است. متاسفانه حضور وی در این فیلم تا حد زیادی ، یادآور فضای فیلم های طنز سخیفی است که در این سال ها نیز کم در آن ها بازی نکرده است.بازی ها، فراز و فرود داستان، تعلیق ها، شخصیت پردازی ها، داستانک های فرعی و فیلم نامه نسبتا بی کم و کاست ، از امتیازات انکارناشدنی «طلا و مس» است.حضور پرستار در منزل «آسیدرضا» ،دیالوگ های طعنه آمیز پرستار به او در بیمارستان، کشیدن پرده اتاق برای بازی کردن «آسیدرضا» با فرزندانش و سکانس پایانی فیلم، از لحظات خاطره انگیز و ناب «طلا و مس» می باشند.بی شک «سادگی» نخستین واژه ای است که پس از تماشای «طلا و مس» ، در ذهن تداعی می شود. روایتی باورپذیر از روابط زوجی که اگرچه جوانند اما شبیه زوج هایی نیستند که چند سال اخیر، در سینما آن ها را دیده ایم.روابط آن ها بیشتر شبیه مهربانی هایی است که مادرو پدرهایمان، در روزگار جوانی شان با هم داشته اند.مهربانی هایی که هیچ گاه به زبان نمی آید. همین به زبان نیاوردن ها هم می شود داستان «طلا و مس». برای نخستین بار یک عشق آن هم از جنسی ساده و بی آلایش و پاک بین یک زن و شوهر شهرستانی ، جلوی چشم مان جان می گیرد.

آن چنان درگیرمان می کند که هر زمین خوردن «زهرا سادات» (نگار جواهریان)- که بیماری «ام اس» پاهایش را حسابی سست کرده است- هنگامی که می خواهد برای دختر کوچولویش ماکارونی بپزد، قلبمان را می فشرد و اشک را، بر گونه هامان مهمان می کند. «طلا و مس» اثری بی تکلف است و یک اتفاق نه چندان ساده، در سینمای افسارگسیخته امروز. بی شک همین بی تکلفی و سادگی در روایت، بازی ها، دیالوگ ها و قاب بندی تصاویر است که می گذارد باورش کنیم.با شخصیت های بی غل و غش، دردهاشان، شادی ها و رنج هایشان همراه شده و در لحظه لحظه های تلخ و شیرین زندگی شان شریک شویم. حتی آن جا که «زهرا سادات» در سکانس پایانی فیلم همراه فرزندانش و «آسید رضا» گردهم آمده اند، تا فارغ از هیاهوی شهر،در دامان طبیعت خود را پیدا کنند.«زهرا سادات» پس از هدیه ای که «آسیدرضا»به او می دهد ،چشم به آسمان بی کران می دوزد.

این جاست که می توان درخشش جواهر سادگی را، در نگاهش به تماشا نشست. نگاهی سرشار از شادی، شعف، بغض ، رنج و... نگاهی که انگار قرار است برای همیشه در کنج چشمان «زهرا سادات »آشیانه کند.